- قر و فر
- کنایه از آرایش، بزک و زینت، ناز و ادا
معنی قر و فر - جستجوی لغت در جدول جو
- قر و فر
- آرایش توالت
- قر و فر ((~. فِ))
- آرایش، توالت
- قر و فر ((غِ))
- کنایه از آرایش و زینت یا غر و غمزه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حمله کردن به دشمن و سپس فرار کردن، حمله و گریز
شوکت و حشمت
کنایه از نمایش شکوه و جلال و خودنمایی، سر و صدا، طاق و طرم، طاق و طارم، طمطراق، طاق و طرنب، طاق و ترنب، طاق و طرنبین
شوکت و حشمت
کنایه از نمایش شکوه و جلال و خودنمایی، سر و صدا، طاق و طرم، طاق و طارم، طمطراق، طاق و طرنب، طاق و ترنب، طاق و طرنبین
تندر آسمان غرمبه: همچون ابری خالی پر قرو قر نه درو نفع زمین نه قوت بر. (مثنوی)
تاخت و گریز، اوش و بوش، دارات شکوه آنچه رسم است از دارات این شب به دست کردند (تاریخ بیهقی)
چاق و چله و سالم سالم و سرحال. یا سر و مر و گنده. چاق و چله و سالم
سخنان مزخرف و بیهوده
شکل و قیافه، وضع لباس و پوشاک
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، دری وری، جفنگ، چرت، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس، ترّهه
حرف مفت، سخن بی معنی
راز و رابطۀ پنهانی
پارسی است غروفر خودآرایی